افغانستان کشوری است
که از جمله کشورهای جهان سوم بشمار می آید که در این جهان سوم ، ولایتی درجه سومی
است بنام بامیان که از امکانات کمی برخوردار است و از خصوصیات برجسته این ولایت
این است که نه آب آشامیدنی سالم دارد و نه برق ، نه مردمی ثروتمندی دارد که حد اقل
سیر بخورند و نه سیاستمداران برجسته ای که درد ها را حس نماید.
اما بعضی چیزهای است
که در این ولایت مردم به آن ارزش قایل اند، که از آن جمله می توان شوق و علاقه
مردم را نسبت به رسانه ها دانست که به کثرت به چشم می خورد چون در حین این که در
این ولایت برق دولتی نیست مردم به نحوه ای از راه ها برای شب شان برق تامین می
نماید تا چند لحظه ای را به پای تلویزیون بنشینند که معمولا در بین ساعات 8- 10 شب
می باشد که در آن وقت برنامه های سریالی جریان می داشته باشد که قبلا در بین مردم
از تلسی و پرینا آوازه بود و اما حالا پولاد علمدار ، حرم سلطان و جمیله غوغا بپا
کرده است . و تاثیرات این برنامه ها بالای زندگی اجتماعی مردم به اندازه ای است که
اگر از طرف شب در کدام مهمانی باشی تقریبا همه می گویند که زود تر تمامش کنید که
خانه بریم تا سریال تمام نشود و این در حالیست که تقریبا بیش از 30 درصد نقل مجلس
را نیز درباره همین سریالها بحث می نمودند و در بعضی از خانواده حتی نظام خانوادگی
تغییر یافته است و نظام سریالی در آن جریان می داشته باشد.
بازار خورد بامیان
که دارای یک سرک قید پخته می باشد و دارای فضای بسیار ضیقی است و در این بازار
کوچک کوچه ای است که بنام کوچه ای تایتینک مسمی است و اکثرا وسایل سیمساری در آن
بفروش می رسد. در این اواخر چیزهای که بیشتر در آن به فروش می رسد از جمله لباس
حرم سلطان و دریشی پولاد علمدار و غیره اجناس می باشد که بازاری خوبی هم دارد مثلا
دریشی که قبلا به قیمت 1200 افغانی به فروش می رسید حالا به 2000 افغانی به فروش
می رسد چون لباس پولاد علمداراست. و همین طور لباس های دیگر نظر به شخصیت های فرد
در سریال به فروش می رسد.
از جانب دیگر تاثیر
این سریالها بر قشر جوانان و نو جوانان به اندازه ای بوده است که بیشتر جوانان و
نو جوانان صدا های صوتی این برنامه ها را بعنوان RINGTONE در مبائل هایشان انتخاب می کنند و از عکس های
این سریالها می خرند و در دیوار های خانه و روی دیوارهای اتاق محصلین می چسپانند.
و هم چنین در بین جوانان القابی مانند ( چتین ، مماتی و سنبل و غیره...) بسیار رایج
گردیده است و مثالهای دیگر تاثیرات این سریالها را می توان در خوراکه فروشی ها دید
که بعنوان مثال ساجق فاطمه گل ، پاپورک پدرو پابلو ، چاکلیت زمان و شیرینی حرم
سلطان و دیگر خوراکه باب بی کیفیت به تعداد زیاد بنام سریالها بفروش می رسند.
و این همه در حالیست
که مردم از یک سو داد از بیکاری و بیم از سال 2014 را بسر می برندو از سوی دیگر از
هوس های چون داشتن لباس حرم سلطان دل کنده نمی توانند و در هر گوشه ای مثلا اطفال
در مکاتب ، کارمندان در ادارات و زن ها در خانه ها از این ها بحث می نماید.
تقلید از این برنامه
ها به اندازه ای است که بعضی ها می فرمایند که در ولایت غزنی بعضی از پولداران
موتر های سیاه بی پلیت ویشکی را می دوانند
تا باشد که مثل پولاد علمدار دیده شوند و یا اینکه چندی پیش شنیدم در ولایت کابل بخاطر اینکه خیاط
نتوانسته لباس مردی را مثل لباس عبدالحی بدوزد مورد لت و کوب قرار گرفته است و در
بعضی از دکان های لباس فروشی برای عروسها لباس حرم و آیلین را پیشنهاد می نماید،
که به قیمت هنگفتی بفروش می رسد.
با دیدن و شنیدن
چنین اوضاعی خواستم بخندم اما وجدانم یاری
ننمود و از اعماق دلم فریاد می زنم.
علم و فن را ای جوان
شوخ و شنگ
مغز می باید نه ملبوس فرنگ